از آنجا که امكان بازتوليدي خاک پیت در مكانهاي بهرهبرداري شده به دلیل فرآيند پيچيده و شرايط ويژه تشكيل آن حتي در پروسه زماني طولاني مدت، دور از تصور ميباشد. این عوامل موجب شده تا محققین دنیا به فکر بسترهایی باکیفیت مناسب و قیمت پایین باشند، از این رو استفاده از مواد با کیفیت بالا و قیمت ارزانتر به جای پیت مورد توجه قرار گرفته است (کرومفولز و همکاران، 2000).
پرورش گیاهان در بسترهای کشت بدون خاک، بهدلیل مزایای متعدد نظیر کنترل تغذیه گیاه، کاهش بروز بیماریها و آفات و افزایش کمیت و کیفیت محصول نسبت به کشت خاکی در حال گسترش است. خصوصیات مواد مختلف مورد استفاده به عنوان بستر کشت، بهطور مستقیم و غیر مستقیم بر رشد گیاه و تولید محصول اثر دارد (وردونک و همکاران، 1982). اخیراً انواع بستر کشت بدون خاکی که بهطور معمول مورد استفاده قرار میگیرند شامل بقایای چوب، پوست درختان، پوست برنج، شن، پرلیت، ورمیکولیت، پیت ماس و راک وول میباشد (فائو، 2009).
از طرفی با افزایش آگاهی از خطرات زیست محیطی ضایعات به علاوه نیازی که به دفن بهداشتی یا بازیافت آنها وجود دارد و همچنین بهمنظور کاهش مصرف منابع تجدیدناپذیر مثل پیت، استفاده بیشتر از بیوسالیدهای کمپوست شده در کشاورزی بههمراه بسترهای کشت مفید و استفاده صحیح و متناسب از کودهای شیمیایی توصیه شده است (بوگبی، 2002؛ پاپافوتیو، 2004). ضایعات ارگانیک همانند ضایغات شهری، لجن فاضلاب، کود حیوانی و دامی، کاغذ، ضایعات هرس و بستر قارچ و هر ضایعه سبز دیگری پس از کمپوست شدن میتواند جایگزین پیت در بستر کشت شود نتیجه خوبی دربرداشته باشد (جایسینگ و همکاران، 2010).
پیله بادام زمینی با داشتن ساختمان فیبری در گذشته به منظور اصلاح و اصولاً به صورت مخلوط با خاکهای معدنی در بستر گلدانی برخی از گیاهان گلدار در گلدان به کار برده میشد و باعث افزایش خلل و فرج میشود. ساختمان الیافی پیله بادام زمینی به نسبت دارای عمر کوتاه در مخلوط گلدانی بوده و در حضور کود و آب سریع تجزیه میشود (دنیس و همکاران، 2003).
تولید تجاری گیاهان زینتی، یک کشت و کار جهانی است. ارزش اقتصادی آنها در دو دهه گذشته، به طور معنیداری افزایش یافته است و استعداد زیادی برای پرورش مداوم آن در آینده هم در بازارهای داخلی و هم بازارهای بینالمللی وجود دارد (روت و همکاران، 2006). به دلیل عدم وجود بستر کشت مناسب و استاندارد برای صادرات گیاهان زینتی، تحقیق و بررسی جهت پر کردن این خلأ در تولید تجاری گیاهان زینتی همچنان در حال بررسی است. اکثر گیاهان گرمسیری برگ زینتی برای استفاده داخل آپارتمان، در بستر کشت با پایه پیت، معمولاً در پیت اسفاگنوم کاشته میشوند (روبرت و همکاران، 1999).
بر اساس آزمایشات قبلی کمپوست پیلهبادامزمینی دارای میزان پتاسیم بالا است (علیدوست و همکاران،1390). با این وجود بررسی میشود که پتاسیم موجود در کمپوست پیله بادام زمینی قابل جذب گیاه کاملیا بوده و توان تامین پتاسیم گیاه در شرایط عدم و کمبود پتاسیم محلول غذایی را دارد.همچنین اثر کمپوست پیله بادام زمینی و محلول غذایی حاوی پتاسیم در بستر کشت گلدانی برروی شاخصهای رشد و جذب عناصر غذایی توسط گیاه کاملیا بررسی شود.
فصل دومبررسی منابع2-1- عوامل موثر بر عملکرد و کیفیت گیاهان باغیاز مهمترین عوامل موثر بر تکثیر در محیط کشت طبیعی، میتوان به بسترهای کاشت، پیش تیمارهای کاشت، محلولهای غذایی، کودها و نهادههای شیمیایی و استفاده از کودهای زیستی، مواد آلی (که بعضاً به عنوان بستر کشت نیز در گیاهان زینتی و باغی استفاده میشوند) و تلقیح با میکروارگانیسمها و برخی جانداران خاص، نوع مواد گیاهی و … اشاره کرد (خوشخوی، 1389؛ مفاخری و همکاران، 1390).
2-2- بسترهای کشتمحصولات گلخانه میتوانند در هر ماده غیر سمی که عناصر ضروری، آب و اکسیژن را فراهم کند، پرورش یابند. بهطور کلی ترکیب دو یا بیشتر از دو ماده در بستر کشت مورد استفاده قرار میگیرد تا روزنههای هوایی مطلوب، حفظ رطوبت، مواد غذایی و چگالی حجمی مناسب را فراهم کنند. ترکیبات بستر گلدانی براساس فراوانی و در دسترس بودن در ناحیه خاص، مورد استفاده قرار میگیرند. با این وجود، علیرغم فراوانی هر ترکیب بستر کشت در محل جغرافیایی خاص خود، ترکیباتی از قبیل پیت ماس، ورمیکولیت، پرلیت و اخیراً پوست کاج بهطور گستردهای در دسترس تولیدکنندگان میباشند. اگرچه استعمال شن و خاک در کل سطوح تولید محصولات گلخانهای معمول میباشد ولی بهطور گستردهای در ترکیب فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی متفاوت میباشند (ماتکین و همکاران، 1957).
ترکیبات بستر گلدانی اغلب مطابق با نظر خود تولیدکنندگان، هزینه بستر، در دسترس بودن و نیز تجربه کاری که تولیدکنندگان با یک ماده خاص، به عنوان بستر کشت گلدانی دارند، انتخاب میشوند. امروزه بسیاری از تولیدکنندگان سعی میکنند مواد دیگری از قبیل پوسته بادام زمینی، خاک اره و پوست درختان را انتخاب کنند. به منظور استفاده از این مواد در ترکیبات بستر کشت، جهت بهبود کیفیت گیاهان تولیدی، در درجه اول نیاز به کمپوست کردن آنها میباشد. پرورشدهندگان در درجه اول باید مواد جدید به عنوان بستر کشت را، در بلوکهای کوچکی از گیاهان مورد آزمایش قرار دهند تا در صورت احتمال خطر به کل گیاهان آسیب جدی وارد نشود (ماتکین و همکاران، 1957). بسترهاي كشت بر اساس وجود خاك در آن ها به دو دسته (دوله و ويلكينز، 1999)، شامل بسترهای کشت همراه با خاک و بدون خاک تقسيم ميشوند.
2-3- استفاده ازضایعات آلی به عنوان بستر کشتبرخی مطالعات نشان دادند که ضایعات ارگانیک همانند ضایعات شهری، لجن فاضلاب، کود حیوانی و دامی، کاغذ، ضایعات هرس و بستر قارچ و هر ضایعه سبز دیگری پس از کمپوست شدن میتواند جایگزین پیت در بستر کشت شوند و نتیجه خوبی در بر داشته باشد (جایسینگ و همکاران، 2010). بررسیهای انجام شده بر روی فیکوس بنجامین رقم استارلایت در محیط کشت حاوی یک قسمت پیت و یک قسمت تفاله زیتون (به صورت حجمی ) نشان داد که این گیاه بلندترین ارتفاع را در طی یک دوره 10 ماهه رشد داشته است ( چن و همکاران ، 1998).
این تحقیق نشان داده که مخلوط پیت و کمپوست در تمامی پارامترهای اندازه گیری شده بهترین نتیجه را داشته است (پاپافوتیو و همکاران ، 2005). از کمپوست تفاله زیتون به عنوان جایگزین پیت برای پرورش چند گیاه زینتی استفاده و پیشنهاد کردند که این کمپوست میتواند به نسبت 25٪، 50٪ و 75٪ (بصورت حجمی) جایگزین پیت مصرفی به ترتیب برای پرورش سینگونیوم پودیفیلیوم، کوردلین، فیکوس بنجامین شود. در تحقیق نشان داده شد که 100 گرم کمپوست آزولا در مقایسه با سطوح دیگر (250 و 400 گرم) ، رشد گیاه فیکوس بنجامین ابلق را سریع تر کرده و چندین ویژگی مهم دیگر چون ارتفاع، قطر ساقه ، وزن خشک، رنگ برگ گیاه را در بسترهای کشت به کار گرفته شده [پرلیت + پیت (4:1) و کمپوست ضایعات چای + خاکبرگ (4:1) و کمپوست ضایعات چای + کمپوست پوست درخت (1:1)] بهبود میبخشد (محبوب خمامی و پاداشت، 1380).
وردونک و همکاران (1988) کمپوستهای حاصل از ضایعات تنباکو (منبع ازت دار) و پوست درخت را برای کشت دو گیاه فیکوس برگ پهن و برگ انجیری مورد استفاده قرار دادند، کمپوست حاصل از 10٪ ضایعات تنباکو و 90٪ پوست درخت روی ارتفاع این گیاهان و تعداد برگ آنها اثر بسیار مطلوبی داشت و این ترکیب را به عنوان ترکیب مناسب برای گیاهان زینتی معرفی کردند. خلیقی و پاداشت دهکایی (1379) اثر کمپوستهای مختلف را در رشد و نمو گل جعفری پاکوتاه مورد آزمون قرار داده و نتیجه گرفتند که کمپوست حاوی 50٪ آزولا + 50٪ پوست درخت و همچنین 25٪ پوست درخت +75٪ آزولا بهترین اثر را روی شاخصهای رشد گل جعفری داشتند.
در طول دهه 1960 نیز پرورش دهندگان گل و گیاهان زینتی در سراسر ایالات متحده کوشش کردند که از ضایعات چوب به عنوان جایگزین پیت در محیط کشت گلدانی استفاده کنند تا این که هزینه تولید را کاهش دهند و امروزه پوست کاج کمپوست شده وسیع ترین کاربرد را در محیطهای کشت گلدانی به عنوان جایگزین پیت پیدا کرده است (هویتینگ و همکاران ، 1991).
در تحقیقی در خصوص اثر ورمی کمپوست بر عملکرد جعفری ، بیشترین قطر ساقه، وزن و اندازه گل، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه مربوط به تیمار 60 درصد ورمی کمپوست و 30 درصد ماسه و 10 درصد خاک بود، ولی بیشترین ارتفاع بوته مربوط به تیمار 60 درصد پیت و 40 درصد پرلیت بود. بیشترین تعداد شاخه جانبی در تیمار 20 درصد کمپوست به همراه 30 درصد ماسه و 50 درصد خاک مشاهده گردید. ورمی کمپوست در بسیاری از صفات اندازه گیری شده نسبت به پیت برتری داشت و تاثیر کمپوست بهتر از پیت بود (شادانپور و همکاران، 1390).
خلیقی و پاداشت دهکایی (1379) اثر کمپوست هایی مختلف را در رشد و نمو گل جعفری پاکوتاه مورد آزمایش قرار داده و نتیجه گرفتند که کمپوست حاوی 50 درصد آزولا+ 50 درصد پوست درخت و همچنین 25 درصد پوست درخت + 75 درصد آزولا بهترین اثر را روی شاخصهای گل جعفری داشتند. اسپییر و همکاران (2004) نشان دادند که با افزودن کمپوست لجن فاضلاب عملکرد چغندر قند افزایش پیدا کرد.
باسانتیا و همکاران (2011) در زمینه ی اثر ورمی کمپوست بر گل دهی گل جعفری رقم سراکولا نشان دادند، که بیشترین رشد رویشی و ارتفاع گیاه، تعداد شاخه جانبی و وزن گل با مصرف 25 درصد کودهای npk ده تن در هکتار ورمی کمپوست به دست آمد، که میزان رشد با نسبت مصرف ورمی کمپوست متناسب بود.
اسمیت و همکاران (1992)، لجن شهری کمپوست شده را جایگزین مناسبی برای پیت خزه در بسترهای کشت دارای پوست درخت کاج برای پرورش شمشاد رسمی و کوکب کوهی تشخیص دادند. ولشاور و همکاران (1988) با به کار گیری مخلوطی از 50٪ کمپوست زباله شهری و 50٪ دیگر از پوست درختان و یا پیت به عنوان بستر کاشت به این نتیجه رسیدند که این مخلوط تاثیر معنی داری نسبت به پیت خالص به عنوان شاهد در رشد گیاه کوردیلین ، داشته است. آنجلو و همکاران (1988)، 25 نوع بستر کشت متفاوت برای دیفن باخیا و بنت القنسول را مورد آزمایش قرار دادند. ترکیبات پیت اسفاگنوم، پوست درخت کمپوست شده و کمپوست نشده، پرلیت، خاک برگ شن و هیدروژن با نسبتهای مختلف با همدیگر مخلوط شدند. در طی آزمایش، میزان نگهداری آب مناسب است. پرلیت نیز به میزان 20٪ به عنوان بهترین زهکش ایفای نقش نمود. در بسترهایی که از پوست درخت کمپوست نشده استفاده شده بود به دلیل بالا بودن نسبت کربن به ازت ، زرد شدن برگ گیاهان و توقف رشد ایجاد شد. در بسترهای حاوی پوست درخت کمپوست شده به دلیل میزان نگهداری پایین آب نسبت به پیت نتیجه بهتری بخصوص در دیفن باخیا به دست آمد.
2-4- برخي خصوصيات بسترهاي كشت2-4-1-جرم مخصوص ظاهري بسترهاي كشتجرم مخصوص ظاهري به جرم خشك واحد حجم تركيبات بستر اطلاق ميشود. شن بالاترين ميزان جرم مخصوص و پرليت، پايينترين ميزان جرم مخصوص را دارد. به طور كلي بسترهايي با جرم مخصوص ظاهري بين 5/0تا 15/0 گرم بر سانتي متر مكعب براي اغلب گياهان زينتي توصيه میشوند (دوله و ویلکینز، 1999).
2-4-2- هدايت الكتريكي (EC) بسترهاي كشتنمكهاي محلول، قسمت اعظم مواد تغذيهاي محلول خاك را تشكيل ميدهند. هدایت الکتریکی (EC)، مقدار کل نمکهای قابل حل در بستر میباشد. در تولید گلخانهای بدون خاک (Soilless) نمکها از کودها منشأ میگیرند، بنابراین EC در کشتهای بدون خاک، تأثیر سطوح کودی مورد استفاده در بستر میباشد.همچنین ممکن است نمکهای قابل حل، از تجزیه ترکیبات آلی بستر یا از ناخالصیهای آب آبیاری منتج شوند (وسترولت، 2003). پرورش گياهان زينتي در بسترهاي گلداني با شوري 3-1 دسيزيمنس بر متر محقق ميشود (حسندوخت، 1384).
بالا بودن ميزان نمكهاي محلول در بسترهاي كشت گياهان، رشد را كاهش داده و باعث بروز سوختگي در برگ گياه ميشود (چن و همكاران، 1988). شوري بالاتر از 4 دسیزيمنس بر متر به صورت مشابهي رشد در اكثر گياهان را تحت تأثير قرار ميدهد و در شوري بالاتر از 8 دسیزيمنس بر متر، فقط گياهان متحمل به شوري قادر به رشد هستند (دوله و ويلكينز، 1999). دامنه شوري در بسترهاي كشت گياهان زينتي بين 56/1- 63/0 ميلي موس بر سانتيمتر مطلوب گزارش ميشود (روبينز، 2000).
2-4-3- هوادهی
هوادهی، تبادل گازها در بستر کشت میباشد. خلل و فرج اجازه میدهند حبابهای هوا در بین بستر کشت که برای سلامت ریشه ضروری هستند در دسترش ریشه قرار گیرند. سلولهای ریشه از اکسیژن موجود در خلل و فرج برای تبدیل قند به انرژی استفاده مینماید. این پروسه، تنفس است که یکی از محصولات فرعی آن CO2 میباشد. این مهم است که بستر کشت به اندازه کافی دارای خلل و فرج برای تبادل اکسیژن و دی اکسیدکربن داشته باشد (رونالد و دیان، 2006).
2-4-4 – ظرفیت نگهداری آبیک بستر کشت مطلوب قاعدتا باید ذخیره آب قابل دسترس برای استفاده گیاه را داشته باشد. آب قابل دسترس آبی است که میتواند به وسیله ریشه گیاه جذب میشود که در خلل و فرج بستر یافت میشود (رونالد و دیان، 2006).
2-5- بسترهاي كشت همراه با خاكویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک، ساختار بافت خاک، چگالی، ثبات و پایداری، درصد اشباع، رنگ، ماده آلی و نیز غلظت نیتروژن، فسفر و پتاسیم خاکها، فاکتورهای غالب مؤثر در استفاده از خاک بهعنوان بستر برای رشد گیاه میباشد. این ویژگیها، قابلیت دسترسی مواد تغذیهای گیاهان، سیالیت یا حرکت آب به داخل خاک و نفوذ ریشهها در خاک را تعیین میکند. ترکیبات خاک، نقش مهمی در تولید گیاه گلدانی دارد. ویژگی شیمیایی و فیزیکی آن ها، وضعیت تغذیهای بستر گلدانی را تعیین کرده تا رشد بهتر گیاه را باعث شوند (گابريلز و همکاران، 1986).
اصطلاح بسترهاي كشت همراه با خاك، براي بسترهايي بهكار ميرود كه حداقل 25 درصد خاك داشته باشند. اين بسترها خصوصيت خاك همراهشان را دارند. به طوري كه داراي جرم مخصوص كم بوده و تهويه آن ها با افزودن موادي همچون پيت، پرليت و يا پوست درخت افزايش مييابد (آنگلو و همكاران، 1993). ميزان CEC بسترهاي كشت همراه با خاك در مقايسه با بسترهاي بدون خاك بيشتر است. قابليت نگهداري عناصر غذايي بسترهاي كشت با خاك بيشتر از بدون خاك میباشد از اينرو اين بسترها براي رشد گياهاني با دوره رشد طولاني و آبياري زياد از قبيل گلهاي شاخه بريده و داوودي مناسبتر است. بهترين دامنه pH براي اين بسترها 2/6 تا 8/6 است (دوله و ويلكينز، 1999).
2-6- بسترهاي کشت بدون خاكهایدروپونیک فن کشت گیاهان بدون خاک است و در این روش گیاه در آب غنی از مواد مغذی رشد میکند و یک روش پیشرفته باغبانی است که هم در خانه و هم در تجارت مورد استفاده قرار میگیرد. در این سیستم هیچگونه علف هرزی رشد نمیکند و گیاهان حاصل از این روش سالم تر و زودرسترند و فضای کمتری را اشغال میکنند. اساس سیستم هایدروپونیک آب است و این سیستم میتواند کاملا اتوماتیک باشد و مزیت اتوماتیک بودن سیستم این است که اگر باغبان برای مدت زیادی در گلخانه حاضر نبود گیاه از کمبود آب و مواد غذایی تلف نخواهد شد. این بسترها CEC کمی دارند از این رو باید عناصر غذایی بر اساس نوع گیاه و مدت زمان رشد به آن اضافه شود (اپلهوف، 1997). پایین بودن جرم مخصوص ظاهری بسترهای کشت بدون خاک را میتوان با افزودن بعضی از مواد مانند شن جبران کرد. بهترین دامنه PH این بسترها 6- 5/4 است ( آلبیاچ و همکاران، 2000).
2-6-1- پرلیتپرلیت1 از سیلیکاتهای سفید و خاکستری بوده و از گدازههای آتشفشانی استخراج میشود. سپس در کورههایی با دمای 760 درجه سانتی گراد حرارت داده میشود تا رطوبت آن تبدیل به بخار شده و حالت اسفنجی پیدا کند.پرلیت سبک وزن بوده و 95 گرم آن یک دسی متر مکعب حجم دارد. قطر ذرات آن که در باغبانی به کار برده میشود، 6/1 الی 3 میلیمتر است و 3 تا 4 برابر وزن خود آب جذب میکند و یک محیط کشت استریل به حساب میآید (جلیلی مرندی، 1388). اسوات و پادمانابها (2004) گزارش کردند که بسترهای مختلف کاشت از جمله پرلیت، باعث بهبود کیفیت ساقه و تردی ساقه و قطر گل در ژربرا گردیدند. خلج و همکاران (2011) نشان دادند که استفاده از بستر کاشت حاوی پرلیت پیت و رس غنی شده بهترین تیمار جهت افزایش عملکرد گل، قطره شاخساره، کاهش خمش ساقه و عمر گلجایی در ژربرا است.
2-6-2- پیت و کوکوپیتپیت شامل بقایای نیمه پوسیدهی گیاهان آبزی، مرداب و باتلاق میباشد. رکورد اسیدیتهی پیت بستگی به نوع گیاه داشته و معمولا در حدود 3 تا 5/7 است. پیت خزه کمترین پوسیدگی را بین تمامی پیتها دارد و معمولا تا 60 درصد حجم خود آب جذب میکند (خوشخوی و همکاران، 1386). امروزه به علت تأثیر بیشتر کوکوپیت نسبت به پیت و مقرون به صرفه بودن آن، توجه بیشتری در علوم باغبانی به این ترکیب میشود (خلج و همکاران، 2011). خلج و همکاران (2011) با مطالعه بر روی ژربرا دریافتند که استفاده از بستر کاشت کوکوپیت در مقایسه با سایر بسترهای کاشت، گلدهی را تسریع و به گل نشستن را بهبود میبخشد. کمالی فرخ آبادی و همکاران (1390) تأثیر بسترهای مختلف کاشت را بر ریشهزایی قلمههای فردوسی (Erythrina crista-galli) بررسی و دریافتند که تیمار کوکوپیت به همراه پرلیت با 75 درصد،بالاترین رکورد ریشهزایی از خود بر جای گذاشت. شکری و همکاران (1390) تاثیر بسترهای مختلف کشت را بر درختچههای زینتی نوعی شیشه شور (Callis–on viminalis) بررسی و دریافتند که بیشترین بستر جهت رشد این گیاه، بستر حاوی کوکوپیت و ماسه است. سمیعی و همکاران (1384) دریافتند که استفاده از کوکوپیت، بیشترین عملکرد گیاهچه را در گیاه پتوس (Epipremnum aureum) در پی دارد. نوگرا و همکاران (2000) معتقدند که استفاده از بسترهای کاشت حاوی کوکوپیت بهتر از سایر بسترهای کاشت است و در آینده کاربرد این بسترها، متداول تر خواهدشد. النی و همکاران (2001)، بیشترین عملکرد در گلهای رز (Rosa hybrida L.) را در بسترهای کشت دارای کوکوپیت بهدست آوردند. آنها همچنین معتقدند که کوکوپیت دارای ویژگیهای اسفنجی و کوچکترین اندازه ذرات است و از این رو قدرت نگهداری بیشترین میزان آب را دارد.
2-7- مواد آلی2-7-1- کمپوست و کودهای زیستیکمپوست1 از پوسیده شدن بیولوژیکی تودههای مواد آلی گیاهان و حیوانات همچون پوست میوهها، بقایای گیاهی و جانوری حاصل میشود (جلیلی مرندی، 1388). در مرحله اول کمپوست، پوسیده شدن سریع مواد وجود دارد. در مرحلهی دوم که چندین ماه طول میکشد و به دمای بیشتری نیاز بوده و در مرحلهی سوم تولید کمپوست انجام میشود. کمپوست را میتوان بهعنوان بستر کاشت، و مخلوطهای گلدانی و مزرعهای استفاده کرد (جلیلی مرندی، 1388). در سیستمهای کشاورزی پایدار، کاربرد کودهای بیولوژیک و استفاده از ضایعات آلی، یک روش مناسب جهت حفظ حاصلخیزی و پایداری خصوصیات خاک است. کودهای زیستی4، علاوه بر افزایش عملکرد گیاه باعث افزایش جذب نیتروژن، فسفر و ریز مغذیهایی مثل روی و مولیبدن میگردند (اصلانی و همکاران، 1390؛ شارما، 2002).
اطلاعات بسیار محدودی از تاثیر تلقیح برخیجلبکها مثل اسکوفیلوم نودوسوم بر عملکرد و خصوصیات کمی و کیفی گیاهان وجود دارد، اما استفاده از سایر جانداران مفید و تلقیح گیاه با آنها و استفاده از مواد آلی (خصوصا کمپوست ها) و سایر کودهای زیستی مفید فایده بوده است (مفاخری و همکاران، 1390؛ شارما، 2002). حامدا و همکاران (2006) اثر کودهای زیستی وری کمپوست را بر روی گونهای گیاه فضای سبز شهری بررسی و به این نتیجه رسیدند که این ترکیب باعث افزایش معنیدار رشد رویشی گردید. میشل و همکاران (1994) استفاده از کمپوست و خاک اره را به تراکم بوته و رشد چمن گزارش کردند. سیزار و اشنایدر (1992) گزارش کردند که چمنهای رشد یافته در کمپوست زباله شهری در مدت کوتاه تری نسبت به بسترهای خاکی، قابل انتقال بوده و از کیفیت بالاتری برخوردارند.
یوسف و اعظم (1991) گزارش کردند که خاکها، با استفاده از مصرف کمپوست دارای نگهداری آب بیشتر و کاهش وزن مخصوص ظاهری میشوند. همچنین تأثیر مثبت مصرف کمپوست بر خصوصیات شیمیایی خاک در کشت مزرعهای، از جمله افزایش ظرفیت تبادل کاتیونی توسط تنیکر و باراکلواس (1982) گزارش شده است. رحمانیان و همکاران (1390) تاثیر پسماند کمپوست قارچ بر رشد و عملکرد ریحان (Ocimum basillicum) و مرزه (Satureja hortensis) بررسی و دریافتند که جایگزینی نمودن پسماند قارچ با بسترهای کاشت مفید بوده و باعث افزایش وزن تر بوته، ارتفاع بوته و میزان کلروفیل و عملکرد کل گیاه گردیده است. اردوانپور و همکاران (1390) تاثیر مثبت کودهای آلی از جمله کود دامی، کمپوست زباله شهری، خاک برگ و مخلوطی از این سه را به ارتفاع بوته، عملکرد و وزن خشک اندامهای هوایی و تعداد برگ را بر گیاه مرزه(Majorana hortensis)گزارش کردند. مفاخری و همکاران (1390) کاربرد کودهای زیستی حاوی میکروارگانیزم ها و تلقیح گیاه دارویی بادرشبی (Dracocephalum moldavical) باکودهای حاوی ازتوباکتر و تاثیر مثبت این میکروارگانیزم ها را بر عملکرد و میزان اسانس در این گیاه گزارش کردند.
پاداشت (1382) اثر بسترهای مختلف پوست درخت، ضایعات چای، کمپوست زباله شهری و پوست برنج را بر رشد گیاه دراسنا (Draceana marginata) و لیندا (Beaucarnea recurbata) بررسی و به این نتیجه رسید که این ترکیبات موجب افزایش معنی دار در تعداد برگ، ارتفاع و سایر شاخصهای رشد این دو گیاه شدند. عقدک و همکاران (1389) اثر بسترهای کشت پوسته شلتوک برنج، تراشه چوب، ماسه خالص را با 10 و 20 درصد بنتونیت (نوعی سوپر پلیمرجاذب) در گیاه لوبیا سبز(Phaseulous vulgaris) بررسی و به این نتیجه رسیدند که افزودن 10 درصد بنتونیت به بسترهای پوسته شلتوک برنج و تراشه چوب باعث جلوگیری از هدر روی محلول غذایی در بستر کاشت و افزایش عملکرد این گیاه گردید.
مککوی (1992) در یک مطالعهای روی چمنهای ورزشی، با مخلوط کردن بسترهای مختلف از جمله کمپوست، پیت و ماسه به نسبت 10، 20 و 30 درصد حجمی بیان کرد که 3 درصد وزنی از مواد آلی لازم است تا وزن مخصوص بستر به کمتر از 45/1 تن در متر مکعب برسد کوش و همکاران (1972) معتقدند که تیمار خاک با مواد آلی باعث کاهش فشردگی خاک و کاهش جرم مخصوص ظاهری گردید. عزیزی آققلعه (1380) اثر سه نوع ماده آلی خاکبرگ، کود دامی و تفاله ضایعات سیب را در 4 سطح (0، 4، 8 و 12 درصد) بر خصوصیات مختلف خاک بررسی و به این نتیجه رسید که استفاده از ترکیب خاک و ماده آلی در تمام سطوح باعث کاهش چگالی مخصوص ظاهری از 53/1 به 28/1 گرم بر سانتی متر مکعب رسید و افزایش گنجایش رطوبتی را باعث شدند. اکوو و همکاران (1993) اثر خاکبرگ را بر خصوصیات مختلف خاک بررسی و به این نتیجه رسیدند که این ماده آلی باعث مقاومت و پایداری خاکدانه در برابر فرسایش آبی میگردد و بعضاً بهبود خصوصیات خاک را نیز در پی دارد.
2-8- کشت بادام زميني در ايراناين گياه براي اولين بار توسط روانشاد استاد ابراهيم پور، داوود در سال 1289 شمسي از اروپا به ايران وارد گرديد و در ناحيه آتشگاه رشت كشت گرديد. از آن تاريخ به بعد بادام زميني در ساير نقاط استان گيلان گسترش يافت. در حال حاضر در سطح وسيعي از اراضي اطراف رودخانه سفيدرود در شهرستان آستانه اشرفيه به عنوان يكي از زراعتهاي مهم اين شهرستان محسوب شده و حتي به نواحي پنبهكاري گرگان و مرودشت استان خوزستان نيز در طي سالهاي اخير راه يافته است (صفرزاده ویشکائی، 1378).
شکل2– 1- پراكندگي مقدار توليد بادام زمينیسطح زیر کشت بادام زمینی در ایران در حدود 3218 هکتار است که 2718 هکتار آن در استان گیلان قرار دارد (جدول 2-1). برداشت غلاف در استان گیلان حدود 1980 – 3500 کیلوگرم غلاف در هکتار و میزان تولید 6/89327 تن میباشد (مدیریت جهادکشاورزی استان گیلان، 1389). شهرستان آستانه اشرفیه با داشتن میزان کشت 2507 هکتار بیشترین سطح بادام کاری ایران را دارا میباشد. وجود ضایعات پیله بادام زمینی به ازای هر کیلوگرم عملکرد این محصول بین 35 تا 40 درصد بوده که با پیش بینی تولید 6/9682 تن غلاف در ایران ضایعات این محصول در حدود 91/3388 تا 04/3873 تن برآورد میشود (مدیریت جهادکشاورزی استان گیلان، 1389).
جدول 2–1- وضعیت کشت بادام زمینی در سال 1389 استان گیلانردیف نام شهرستان سطح کشت (هکتار) میزان تولید*
(تن) عملکرد*
(کیلوگرم در هکتار)
1 آستانه اشرفیه 2507 1/8273 3300
2 رشت 155 5/542 3500
3 تالش 50 99 1980
4 رودبار 60 18 3000
5 جمع استان 2718 6/8932 46/3286
*پیله خشک
رها شدن و اشغال اراضی کشاورزی توسط این ضایعات و یا آتش زدن آنها طی سالیان اخیر، نیازمند تدوین برنامهای برای مدیریت و بازیافت این ضایعات آلی است (شکل2-3). در شرایط متعارف با توجه به بافت سلولزی پیله، بیش از یک سال برای پوسیده شدن آن، زمان لازم است. در صورتی که در فرآیند کمپوست سازی این زمان به سه تا چهار ماه کاهش مییابد.
شکل2-2- رها شدن و یا آتش زدن ضایعات بجا مانده از کشت بادام زمینیپوسته بادام زمینی در گذشته به منظور اصلاح و اصولاً به صورت مخلوط با خاکهای معدنی در بستر گلدانی برخی از گیاهان گلدار گلدانی به کار برده میشد. پوسته بادام ساختمان فیبری قابل توجهی دارد که در ابتدا باعث افزایش خلل و فرج زیاد میشود. ساختمان الیافی پوسته بادام زمینی به نسبت دارای عمر کوتاه در مخلوط گلدانی بوده و در حضور کود و آب سریع تجزیه میشوند. با این حال میتوانند برای دوره رشدی 6 تا 12 هفتهای مناسب باشند و برای دورههای طولانی کشت نیاز به ضدعفونی با بخار آب و یا مواد شیمیایی برای برطرف نمودن نماتد باشند (دیوین و همکاران، 2003).
2-9- پتاسیم2-9-1- مشخصات پتاسیم
پتاسیم یکی از ترکیبات اصلی پوسته زمین است. مقدار آن در لیتوسفر به طور متوسط 57/2 و در خاک حدود 2/1 درصد است. از نظر فراوانی عنصری، هفتمین و به عنوان عنصر غذایی برای گیاه نیز چهارمین عنصر معدنی در لیتوسفر به حساب میآید. پتاسیم بهطور معمول فراوانترین عنصر غذایی پر نیاز در 15 سانتیمتری لایه سطحی خاک است. بعد از ازت و فسفر بیشترین کمبود درخاک ها مربوط به پتاسیم میباشد (سالیسبوری و رز، 1992). پتاسیم مسئول تنظیم و باز و بسته نمودن منافذ به وسیله سلولهای نگهبان در برگ میباشد. پتاسیم در گیاه سیال است و علائم کمبود آن در رشد قبلی ظاهر میشود. پتاسیم اضافی میتواند باعث کمبود نیتروژن در گیاه شود و بر جذب سایر یونهای مثبت تاثیر میگذارد. کمبود پتاسیم باعث کاهش رشد، سوزاندن حاشیه برگها ، ایجاد لکههای نکروزی در برگ و تمایل پژمردگیگیاه میشود.
2-9-2- خواص یونی پتاسیمپتاسیم با شعاع یونی 33/1 انگستروم و وزن اتمی 1/39 از جمله مهمترین فلزات قلیایی به شمار میرود این عنصر به دلیل تمایل به واکنش و میل ترکیبی بالا با سایر عناصر، هرگز به شکل عنصری در طبیعت یافت نمیشود. اندازه غیر هیداته یون پتاسیم در بین کاتیونهای مورد نیاز گیاه بزرگترین و به این دلیل نیز عدد هم آرایی آن بالا است که نشاندهنده ضعیف بودن قدرت پیوند K-O میباشد. قدرت پولاریزاسیون آن معادل 088/0 نانومتر مکعب است که از یونهای کلسیم ، لیتیم، سدیم و منیزیم بیشتر، ولی از یونهای باریم، آمونیم و روبیدیم کمتر میباشد انرژی هیدراسیون پتاسیم 5/142 کیلو ژول در گرم یون میباشد که نشان دهنده توانایی کم این یون در مقایسه با سایر کاتیونهای یک ظرفیتی به ویژه سدیم در انبساط خاک است (ملكوتي و شهابي، 1384) .
2-9-3- تثبیت پتاسیمقابلیت دسترسی پتاسیم برای گیاهان به وسیله فرآیندهای فیزیکوشیمیایی مختلف در خاک کنترل میشود. از میان فرآیندهای مختلف، تثبیت پتاسیم و به عبارت دیگر به تله افتادن یون پتاسیم در بین لایههای رسی از بیشترین اهمیت برخوردار است. این پدیده در تمام رسها به یک اندازه تحقق نیافته بلکه در رسهای یک به یک حداقل و در رسهای دو به یک و به خصوص ایلایت به حداکثر میرسد.
گلستانی فرد و توفیقی (1378)، تثبیت پتاسیم را به عنوان فرآیندی تعریف نمودند که طی آن یونهای پتاسیم از فاز محلول و یا تبادلی خاک به فضاهای بینلایهای رسهای میکا، ایلایت و یا ورمیکولایت انتقال و با جایگزینی در حفرات بین لایهای سبب فروریزش لایهای گردیده و در نتیجه بخش اعظم آن در کوتاه مدت قابل تبادل نمیباشد. این محققین همچنین بیان نمودند که تثبیت پتاسیم از لحاظ حاصلخیزی و تغذیه گیاه در مجموع فرآیندی نافع بوده زیرا از هدر رفت بخشی از پتاسیم در اثر آبشویی جلوگیری مینماید ولی ممکن است در بعضی از خاکهای با ظرفیت تثبیت پتایسمی بالا در کوتاه مدت موجب بروز مشکلاتی از نظر تغذیه گیاهی گردد.
مالاولتا (1985) تبدیل پتاسیم محلول و یا تبادلی به فرم غیر تبادلی را به عنوان تعریف دیگری از تثبیت پتاسیم ذکر نموده است. ملکوتی و کاوسی(1383) حرکت تدریجی پتاسیم از محلول خاک و مکانهای جذب سطحی با نیروی پیوند کم به طرف مکانهای با پیوند بیشتر و نیز به طرف مکانهای بین لایهای با جذب اختصاصی که نتیجه آن کمتر شدن پتاسیم قابل دسترس نسبت به پتاسیم کل میباشد را به عنوان تعریفی از تثبیت پتاسیم ارایه دادند. این محققین فرآیند تثبیت پتاسیم را عکس فرآیند هوادیدگی در کانیهای میکایی در نظر گرفته و همچنین بیان نمودها ند که این پدیده در تمام خاکها به یک اندازه تحقق نیافته بلکه در خاکهایی که در آنها رسهای یک به یک به مقدار زیاد وجود دارد، حداقل و در خاکهای حاوی مقدار زیاد کانیهای دو به یک نظیر ورمیکولایت، ایلایت و کلرایت قدرت تثبیت پتاسیم حداکثر است.
2-9-4- مصرف پتاسیم در گیاهمصرف پتاسیم به طور مستقیم باعث کاهش تعرق، افزایش جذب آب یا به وجود آوردن شرایط داخلی جهت ایجاد تحمل به خشکی میشود. آثار غیرمستقیم وقتی اتفاق میافتد که مصرف پتاسیم هیچگونه ارزشی در روابط آب و گیاه ندارد ولی به دلایل تغذیهاي، باعث افزایش رشد میشود. در این صورت، مقداري که براي تولید هر واحد ماده خشک لازم است کم میشود (ملکوتی و همکاران، 1384). تاکنون مطالعات بسیار کمی در مورد تاثیر پتاسیم بر عملکرد درختچههای زینتی بهخصوص کاملیا وجود دارد.
لینداور (1985) بیان نمود که کود پتاسیم علاوه بر افزایش تولید ماده خشک و توسعه سطح برگ تا اندازه زیادي باعث نگهداري آب در بافتهاي گیاهی تحت شرایط تنش آب میگردد .تحقیقات حاکی از آن است که تجمع یون پتاسیم در گیاهان قبل از وقوع تنشهایی نظیر کمبود آب، تنش سرما و تنش شوري بیمهاي براي بقاي گیاه به شمار میآید (لوید، 1999).
ایگلا و همکاران (2005) نشان دادند که مصرف مقدار کافی از کود پتاسه در مقایسه با شرایط کمبود پتاسیم محتواي رطوبت برگ و روابط آبی گیاه را با کاهش پتانسیل اسمزي در بامیه (Hibiscus sp.) بهبود بخشید، بهطوري که منجر به پایداري میزان فتوسنتز خالص، تعرق و هدایت روزنهاي در شرایط تنش خشکی و شرایط عاري از تنش شد. همچنین، آنها بیان کردند که در این گیاه مصرف مقدار کافی از کود پتاسه در شرایطی که پتانسیل آب گیاه پایین است منجر به حفظ میزان فتوسنتز خالص و افزایش نسبت فتوسنتز خالص به تعرق است.
پارتيبان و خدر (1991)، نسبتهاي كوديNPK را 62.5 و 75 ، 100 گيلوگرم در هكتار براي پرورش گل مريم به كار بردند و گزارش نمودند كه تعداد گلچهها و تعداد گلها در گلچهها به طور معنیداري افزايش پيدا كرد و بهترين عملكرد در اين مقدار كوددهي پديد آمد. عفيفي (1985) گزارش داد كه كوددهي NPK به مقدار 15-10-20 براي سه رقم گلايول (پيتر پيرز، استاردوست و دايدريم) باعث بيشتر شدن تعداد گلچهها، بزرگتر شدن جوانه گل و گلدهي ساقهها و بالاتر رفتن وزن تر و خشك غدهها ميگردد. فوزي (2007), اثرات كاربرد محلولپاشي و تغذيه خاكي در گياه بادمجان را اينطور گزارش كرد كه شاخصههاي رشدي گياه شامل طول گياه، تعداد شاخه در گياه، تعداد برگ در گياه و وزن تر گياه و شاخصههاي كيفي گياه شامل: قطر، طول و ميانگين وزن ميوه با كاربرد توأمان محلولپاشي و تغذيه خاكي افزايش معنیداري داشتند.
افکاري و همکاران (2009) در آزمایش خود در آفتابگردان مشاهده کردند که حداکثر شاخص برداشت در رقم ایروفلور با مصرف 75 کیلوگرم در هکتار سولفات بهدست آمد. همچنین بیشترین تعداد پتاسیم و آبیاري پس از 210 میلیمتر تبخیر آب از تشتک کلاس دانه در هر طبق در تیمار آبیاري پس از 210 میلیمتر تبخیر و به هنگام مصرف 175 کیلوگرم در هکتار پتاسیم معادل 1120 عدد و کمترین آن در تیمار آبیاري پس از 70 میلیمتر تبخیر و به هنگام مصرف 75 کیلوگرم در هکتار پتاسیم معادل 681 عدد بهدست آمد.
نتایج حاصل از تحقیقات سلیمانزاده و همکاران (2010) در آفتابگردان نشان داد که تنش خشکی به طور معنیداري ارتفاع گیاه، قطر طبق، تعداد دانه در هر طبق، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیکی، عملکرد دانه، شاخص برداشت و عملکرد روغن را کاهش داده، اما پتاسیم به طور معنیداري تعداد دانه در هر طبق، شاخص برداشت و عملکرد روغن را افزایش داده است.
2-10- فسفر2-10-1- معرفی فسفرفسفر به عنوان یک عنصر غذایی مورد نیاز گیاه، زودتر از اکثر عناصر دیگر نقش برجسته خود را در تغذیه گیاه پیدا نمود. تولید کودهای فسفاته در سال1842، توسط جان بنت لاوس و همکارش ژوزف هنری گیلبرت موجب جلب توجه متخصصان کشاورزی به این عنصر غذایی شد. با این حال در سال 1903، پسترناک برای اولین بار، ضرورت فسفر را در زندگی گیاه تشخیص داد.
2-10-2- نقش فسفر در گیاهفسفر ماده ای است که در تمام بافتهای گیاهی یافت میشود. در اندامهای جوان گیاه، گلها و دانه ها تمرکز بیشتری دارد. این عنصر اهمیت ویژه ای در جوانه زدن بذر، تسریع رشد ریشه و فرایندهای رسیدن دانه و میوه دارد. فسفر برای تقسیم سلول و رشد بافتهای مریستمی نیز ضروری میباشد (معز اردلان و ثواقبی فیروزآبادی، 1388)
2-10-3- علائم کمبود فسفرکمبود فسفر در گیاهان موجب کمی رشد بویژه در ریشه شده ، ساقه ها کوتاه، ضعیف و باریک میشوند، برگها کوچک بوده و برگ ریزان زودرس از برگهای مسن شروع میشود، میزان گلدهی کاهش زیادی یافته و تولید میوه کم است. رسیدن میوه نیز به تاخیر میافتد. نوک برگهای مسن اغلب میخشکند و شاخ و برگ تغییر رنگ میدهند (سالاردینی، 13887).
2-10-4- فتوسنتز